Leila Lambert

- خیلی جاها خوندم که بیشتر افرادی که به کنسرت آدام میان فقط به خاطر اینه که خودشو ببینن و وقتی اون روی صحنه میاد دیوونه می شن!

- حتی قبل از اینکه روی صحنه بیاد مردم خیلی هیجان زده می شن! بالا و پایین می پرن و جیغ می کشن. یه بار یکی از طرفداراش از من پرسید کدوم قسمت اجرای آدام رو بیشتر دوست دارین؟ و من گفتم وقتی که اونجا ایستادم و می بینم که همه منظرن که آدام روی صحنه بیاد و وقتی به جمعیت نگاه می کنم که واسش هورا می کشن و جیغ می زنن به خودم می گم آرزوی آدام به حقیقت پیوست. بعد آدام شروع کرد به خوندن آهنگ “starlight” و من ناخودآگاه گریه م گرفت. اون بهترین لحظه بود.

- از اینکه به لوس آنجلس اومدین راضی هستین؟

- من به خاطر آدام اینجا اومدم. اون معتقده که اینجا می تونم زندگی جدیدی رو شروع کنم. من هر کاری از دستم بربیاد برای آدام انجام می دم. به نامه های طرفدارانش جواب می دم، و از این جور کارها. من فکر می کنم که بهترین کار اینه که مادر باشم. این کاریه که واقعاً بهش عشق می ورزم.

- کار کردن برای پسرتون سخت نیست؟

- نه اصلاً. درسته که ما با همدیگه زندگی نمی کنیم ولی خیلی با هم صمیمی هستیم. آدام اختیاجی نداره که مامانش کنارش زندگی کنه من مطمئنم. ولی بعضی از کارهاش رو که خودش وقت نداره انجام بده من براش انجام می دم. تنها چیزی که واسم یه کمی سخت بود، اومدن به لوس آنجلس بود. من خونه ام رو خیلی دوست داشتم و برام سخت بود که ازش دل بکنم ولی که وقتی آدام گفت که دوست داره نزدیکش باشم با کمال میل اومدم. اون دوست داره که من هم جزئی از این موفقیتش باشم و کسایی که باهاشون رفت و آمد می کنه رو بشناسم و ببینم. می دونین؟ این روزا کمتر بچه ها از مادرشون اینو می خوان و من واقعاً از این بابت خدا رو شکر می کنم. آدام واقعاً قلب مهربونی داره.

- شنیدم که می خواد یه خونه بخره؟

- آره اون هنوز خونه نخریده و به خاطر اینکه مدام توی مسافرته مجبوره همیشه توی هتل باشه. من امیدوارم بتونم اینجا واسش یه خونه مناسب پیدا کنم تا وقتی که برگشت آماده باشه.

- بعد از فینال امریکن آیدل زندگی آدام چه تغییری کرد؟

- خب این یه اتفاق واقعاً بزرگ توی زندگی آدام بود. اون الان خیلی سرش شلوغه و من خیلی کم ازش خبر دارم.

- بدترین قسمت ماجرا چی بود؟

- قسمت بدی نداشت. اتفاق خیلی بزرگی بود.

- به نظر می رسه که سوال هایی که در مورد جنسیت و عکسهاش می پرسن اصلاً براش اهمیتی نداره؟

- نه در واقع آدام فکر می کنه که بد نیست مردم عکسهایی هم در حال بوسیدن دخترا از اون ببینن. به نظر جالب میاد. یه جور مرموز بودن که آدام ازش لذت می بره.

- وقتی توی آیدل می خوند شما نگران بودین؟

- نه من مطمئن بودم که اون از پسش بر میاد. اون استعدادش رو داشت. فقط بعضی وقتها نگران بودم که آهنگ رو اشتباه انتخاب نکنه. مثل آهنگ "حلقه ی آتش" (Ring of Fire). اون یه ریسک بود. لباس های اجق و وجق پوشیده بود. من اون آهنگ رو دوست نداشتم چون ترسناک و عجیب غریب بود!

- ولی بعد آهنگ "رد پای اشکهایم" (Track of My Tears) رو مثل فرانک سیناترا روی صحنه خوند. لباس های عادی پوشید و مدل موهاش هم مثل قبل شد.

- وقتی با اون قیافه دیدمش باورم نشد. اون دقیقاً می دونست که داره چکار می کنه. می خواست روی دیگه سکه رو هم به مردم نشون بده.

- وقتی برنامه رو می دیدین فکر می کردین که آدام ممکنه برنده بشه؟

- نه من فقط هر هفته برنامه رو دنبال می کردم و به چیزی فکر نمی کردم. فقط قسمت های آخر تصمیم گرفتم بیام پیش آدام تا اگه برنده نشد دلداریش بدم.

- حس رقابتی بین کریس و آدام در فینال مشاهده کردین؟

­- نه اونا واقعاً دوستی عمیقی رو شکل داده بودن و فکر می کنم تا آخر عمر دوستای همدیگه باقی بمونن. اونا واقعاً هیچ چیز توی دلشون نبود و خیلی از هم حمایت می کردن

- و من جایی خوندم که شما با مادر کریس هم دوست شدین

- من واقعاً خوشحالم که دوستای خوبی مثل اونا پیدا کردم. شب بعد از فینال تولد من بود و خانواده ی آلن به خونه ی ما اومدن. نه تنها کریس و همسرش. بلکه تمام خانواده ش اومدن. ما قراره که این تابستون هم همدیگه رو ببینیم و می خوایم کنسرت رو با هم تماشا کنیم. وقتی عکس روی جلد Rolling Stones که آدام دراز کشیده بود و یه مار روش بود، چاپ شد به من زنگ زد و گفت: من واقعاً پسرت رو دوست دارم ولی از عکس روی جلد مجله خوشم نیومد. چون من از مار بدم میاد!!!

- مصاحبه ی Rolling Stones خیلی وارد جزئیات شده بود. چیزایی که در مورد مسائل جنسی و این جور چیزا نوشته بود. وقتی شما اونو می خوندین به عنوان یه مادر واستون سخت نبود؟

- چرا خیلی خیلی سخت بود. من ازش خواستم که یه خرده محتاط تر باشه. از وقتی 17 سالش بود بهش می گفتم که محتاط باشه. لازم نیست مردم همه چیز رو در مورد تو بدونن. ولی خب اون خیلی رک و صادقه و اگه اینجوری نیود که آدام آدام نبود!

- اولین بار توی مصاحبه ی رولینگ استونز بود که آدام اعلام کرد همجنس بازه.

- وقتی آدام 17 ساله بود من به یه مرکز همجنس بازها رفتم و ازشون پرسیدم که چطور باید بهش نزدیک بشم و باهاش در این مورد صحبت کنم. اونا بهم گفتن که این کار رو نکن. یه آقایی اونجا بود که 27 سال داشت و گفت که من هنوز به خانواده ام نگفتم که همجنس بازم! من تصورش رو هم نمی تونستم بکنم. من و آدام همه جیز رو به هم می گفتیم پس تصمیم گرفتم که موضوع رو پیش بکشم و معلوم شد که تصمیم درستی گرفتم. من نامه های طرفداران آدام رو می خوندم. مثلاً می نوشتند که من هم پسری مثل آدام دارم و فکر می کنم که همجنس بازه. چطور شما تونستین با آدام در این مورد حرف بزنین. من فکر می کنم مقاله ی رولینگ استونز باعث شد که مادرها راحت تر بتونن با پسرهای همجنس بازشون صحبت کنن.

- فکر نمی کنین صحبت آدام در مورد استفاده از مواد مخدر ممکن بود برای بچه ها بدآموزی داشته باشه؟

- بله. من بهش گفتم که تو طرفدارای کم سن و سالی هم داری و والدینشون می خوان که تو یه الگو باشی. اون جواب داد:"من که نگفتم مواد مخدر مصرف می کنم، من گفتم مصرف می کردم.

- با اینکه اون اعلام کرده که همجنس بازه. ولی بسیاری از طرفدارانش دختر هستند و اسم خودشون رو glambert گذاشتن. و عاشقانه دوستش دارن. نظرش در این مورد چیه؟

- اون معتقده که این خیلی جذابه. اون دوست داره که با دخترا هم حرف بزنه. من فکر می کنم به خاطر اینه که آدام واقعاً دوست داشتنیه. از بچه ی 8 ساله تا پیرزن 80 ساله طرفدارشن. من نامه های طرفدارانش رو می خونم که میی گن چقدر بهش علاقه دارن و ازش سیر نمی شن.

- برمی گردیم به کودکی آدام. اون توی یه مصاحبه گفته بود که وقتی کوچک بوده خیلی پر انرژی بوده و برای همین به تئاتر و موسیقی رو آورده که انرژیش رو تخلیه کنه.

- نه اون بیش فعال نبود ولی یک بار که پیش دکتر برده بودمش از دکتر پرسیدم که دلیل رفتارهای عجیب آدام چیه چون اون واقعاً خستگی ناپذیر بود. دکتر گفت که اون بیش فعال نیست، اون بیشتر از سنش می فهمه. نسبت به هر چیزی که اطرافشه آگاهی داره.

- وقتی فهمیدین که آدام استعداد خوندن داره، آیا با خودتون فکر می کردین که: اوه خدای من، آدام روزی یه سوپراستار می شه؟

- نه واقعاً به این فکر نمی کردم. فقط می دیدم که در مقایسه با بقیه ی بچه ها بهتر می خونه. ولی واقعاً فکر نمی کردم که خیلی عالی می خونه!

- هیچ وقت می شد که اون ناامید بشه؟

- اون همیشه احساس موفقیت می کرد و من نشنیدم که بگه: از پسش بر نمیام. فقط بعضی وقتها می گفت که شاید این جایی که الان هستم اونی نباشه که باید باشم.

- این سبک آرایشش راک رو از کی شروع کرد؟

- اون همیشه با موهاش ور می رفت. یادمه که یکبار بعد از رنگ کردن موهاش از پپله ها پایین اومد و موهاش به رنگ نارنجی دراومده بود!!! من به مادر دوستش که آرایشگر بود زنگ زدم و ازش کمک خواستم. وقتی اولین بار موهاش رو تیره کرد به نظرم خیلی تیره میومد. ولی الان نمی تونم اون رو با موهایی غیر از مشکی تصور کنم.

- در مورد لاک ناخن چی؟

- اون از خیلی وقت پیش لاک می زد. یک روز برای جشن شکرگذاری ناپدریم و زنش قرار بود که به خونه ی ما بیان و من از آدام خواستم که امروز لاک نزنه. ولی اون کار خودش رو کرد.

- یه کار جدیدی که کرده تتو روی مچ دستشه

- اون شکل یه چشم که آدام معتقده ازش محافظت می کنه.

- ممکنه در آینده تتو های بیشتری کنه؟

- آره اون بازم دوست داره تتو کنه

- با نگاهی به 7 ماه گذشته، به چه چیز آدام بیشتر از همه افتخار می کنین؟

- این خیلی خوبه که اون همیشه توی مصاحبه هاش خود واقعیش رو نشون می ده و می دونه که چی باید بگه. و برای من به عنوان یه مادر خیلی خوشحال کننده ست که می بینم مردم تحت تأثیر اون قرار می گیرن و می گن که آدام خیلی صادق و روراسته. آدام از حاشیه و از خبرنگارهای فضول خوشش نمیاد و فقط عاشق طرفدارانشه.

- طرفداران آدام در کنسرت هفته ی پیش شما رو شناختند؟

- من واقعاً تعجب کردم که عده ی زیادی من رو شناختند و بهم تبریک گفتند و باهام عکس گرفتند. من واقعاً از حمایتشون ممنونم. من واقعاً دیدم که چقدر آدام رو دوست دارن و دلگرم شدم. من مادر خوش شناسی هستم و بهش افتخار می کنم. آدام راه خودش رو پیدا کرده.